شمال اصفهان؛شعری به مناسب سالروز شهدای منا سروده خانم فاطمه شکل آبادیسالها بود منتظر بودی سفر عشق نائلت گردد گفته بودی کسی ک محرم شد دوست دارد به خانه برگردد؟! قرعه بر نام تو زد و رفتی چشم ها منتظر به راهت بود از همان اولش ولی دیدم شوق پرواز در نگاهت بود ….. رفته […]

شمال اصفهان؛شعری به مناسب سالروز شهدای منا سروده خانم فاطمه شکل آبادی
سالها بود منتظر بودی
سفر عشق نائلت گردد
گفته بودی کسی ک محرم شد
دوست دارد به خانه برگردد؟!
قرعه بر نام تو زد و رفتی
چشم ها منتظر به راهت بود
از همان اولش ولی دیدم
شوق پرواز در نگاهت بود
…..
رفته بودی که برنگردی, تو
رفته بودی که ماندنی باشی
خواستی بعد از این برایم یک
راز محو نخواندنی باشی
محو شد, محو شد حضورت در
بین آوار و سیل جمعیت
لک لبیک, حجتان مقبول
چه مگر بود در دلت نیت
نکند نذر کرده بودی که
خادم خانه ی خدا باشی
کی مرا بود باور اینکه
موقع مرگ در منا باشی
……
پدرم! داغ بر دلم مانده
داغ این حالت پریشانی
دفن کردند پیکرت را در
جایگاهی که خویش میدانی
نه, نمیدانم این نبودن را
در وجودم چطور حل بکنم
سعی کردم وصیتت را هم
بعد از این ماجرا عمل بکنم
گفته بودی:اگر نیامدم از
این سفر, بیقرار من نشوید
گفته بودی زیاد پیگیر
جستجوی مزار من نشوید
آه بابا توقعت بالاست
من هنوز آتشم, که برگردی
موقع مهر این وصیت تو
فکر حال مرا نمیکردی؟؟؟؟؟؟؟