قسم به امام حسین یکبار چاقو گذاشتم روی گلوی پسرم علی دیدم زوار از سمن بصره دارنمیان .منم گوشت قربانی ندارم عدس پلو درست کرده بودم.اما بدون گوشت گفتم خدایا این مردم از بصره .از عماره و… دارن میان اینجا دلم آتیش میگیره اگه بهشون برنج بدون گوشت ومرغ بدم همون لحظه رفتم سراغ بچه […]

قسم به امام حسین یکبار چاقو گذاشتم روی گلوی پسرم علی
دیدم زوار از سمن بصره دارنمیان .منم گوشت قربانی ندارم
عدس پلو درست کرده بودم.اما بدون گوشت
گفتم خدایا این مردم از بصره .از عماره و… دارن میان اینجا
دلم آتیش میگیره اگه بهشون برنج بدون گوشت ومرغ بدم
همون لحظه رفتم سراغ بچه ام چاقو رو گذاشتم روی گلوش
گفتم خدایا میخوام این بچه رو تبدیل به گوساله کنی تا برای زوار ذبح کنم
فریاد کشیدم که خدایا دعایم رو مستجاب کن
قسم به خدا وجدتون محمد فریاد کشیدم ورفتم سمت آشپزخانه
یکدفعه دیدم دوتا گوساله برام آوردن وقصاب هم همراهشونه
گوساله ها رو کشتیم .چاقو رو از گلوی پسرم برداشتم
به بچه م اهمیت ندادم فقط زوار امام حسین برام مهم بود

دانلود نمایید
منبع:موکب اربعین حسینی