شمال اصفهان؛شعر ارسالی برای شرکت در فراخوان آثار هنری شهدای گمنام حبیب اباد از خانم فاطمه شکل آبادیدرد دل یک دختر شهیدتازه دو روز است که از زیر خاک مهره ی زنجیر تو پیدا شده تازه دو روز است که این زندگی در دل من جاری و زیبا شده سخت چه سخت است که باور […]

شمال اصفهان؛شعر ارسالی برای شرکت در فراخوان آثار هنری شهدای گمنام حبیب اباد از خانم فاطمه شکل آبادی
درد دل یک دختر شهید
تازه دو روز است که از زیر خاک
مهره ی زنجیر تو پیدا شده
تازه دو روز است که این زندگی
در دل من جاری و زیبا شده
سخت چه سخت است که باور کنم
از سفر دور و دراز آمدی
اینکه بپیچد به هوا عطر تو
آه که تبدیل به رویا شده
از نفس گرم شب آخرت
پشت دو تا حمله و یک انفجار
تا شب پیشین که به شوق تو باز
خانه پر از حس تماشا شده

در گذر هاله ای از انتظار
در طپش سینه ی یک بیقرار
شک نکنم هستی سی سال عمر
در طلبت غرق تمنا شده
گریه چرا اشک چرا غم چرا
غربت این فاصله پایان گرفت
با خبر امدنت زندگی
تازه بر این غمزده معنا شده

بی تو دلم لک زده بود ای پدر
اینکه خطابم بکنی, جان من!
گریه نکن سایه ی من بر سرت
تا ابد الدهر مهیا شده
شاعر خانم فاطمه شکل ابادی حبیب ابادی
جهت شرکت در فراخوان بخوانید
ارسال آثار برای ادمین سایت